یادداشت مهمان؛

صهیونیست ها برای همراه کردن یهودیان سنگ آنها را به سینه می زنند

صهیونیست ها برای همراه کردن یهودیان سنگ آنها را به سینه می زنند

به گزارش جاویدانی، صهیونیست ها جهت همراه سازی همه یهودیان، در پروتکل ها و مکالمات خود عموماً از واژه یهود بهره می گیرند و سنگ ملت یهود را بر سینه می زنند و چنین القا می کنند که منافع ملت یهود را دنبال می کنند.



خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: علی معروفی آرانی پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت، در ادامه مقالات خود، بتازگی یادداشتی درباره ی تغییر رفتار رژیم غاصب صهیونیستی بعد از تغییر وضعیت سیاسی سوریه نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه می خوانیم؛
رژیم اشغالگر اسرائیل، همانند یهود، خودرا «ملت برگزیده» می داند و معتقد می باشد که سایر ملت ها، اساساً یا ارزشی ندارند یا اگر دارای ارزش باشند، خیلی کم تر از یهود و صهیونیسم است و سایر ملت ها و ادیان، باید در خدمت یهود باشند؛ بدین سبب قتل و کشتار ملت های دیگر همچون مسلمانان، از نظر آنان بطورکامل توجیه شده است و دارای مبنای دینی و اعتقادی است. آنان نه فقط در مقابل مسلمانان دارای عملکرد خصمانه هستند، بلکه نسبت به مسیحیان هم همین عملکرد را دارند، بعبارت دیگر آنان اساساً همزیستی مسالمت آمیز و تعامل با پیروان سایر ادیان را نه فقط در گفتار، آئین و دین منکر هستند، بلکه در عمل نشان داده اند که هیچگاه حاضر نیستند با دیگران زندگی مسالمت آمیز داشته باشند، و هر گاه در بعضی از برهه های تاریخ قرارداد صلح منعقد ساخته اند، از روی عجز و ناچاری بوده و در حقیقت دنباله رو شعار خویش، یعنی حکومت از نیل تا فرات بوده اند.
آنچه در این یادداشت بصورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهیت اعتقادی و دینی صهیونیسم و یهود است. آن گاه روشن می شود که خیلی از رفتارهای ضد بشری و جنگ طلبانه آنان در طول تاریخ، خصوصاً در دهه های اخیر، برمبنای تعالیم دینی و اعتقادی آنان شکل گرفته است. آنان هیچگاه با ادیان غیر یهودی و ملل دیگر، همزیستی و تعاون نداشته اند و برای رسیدن به اهداف خود، به دنبال نفوذ در مراکز قدرت، سیاست، اقتصاد و … در سطح بین المللی هستند.
این مفهوم و وعده ها و حربه های تحقق آن، مثل واژه «قوم برگزیده» و «اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات»، اساس ایدئولوژیک صهیونیزم سیاسی را تشکیل می دهد. استعمار گران همه زمان ها و همه اقوام، همیشه برای ضمیمه سازی ها، غصب، تصرفات و سلطه گری های خود، توجیهی تراشیده اند. به طور معمول بهانه آنان یک «برتری فرهنگی» بوده است که به مهاجم و غاصب، به اصطلاح «یک ماموریت تمدن بخش از جانب نژاد خود برای دیگران» را اعطا می کرده است و بهانه مذهبی، پوششی برای سلطه یک گروه اجتماعی بر دیگری بوده است.
اندیشه «قوم برگزیده» از نظر تاریخی و سیاسی جنایت آفرین است؛ چه همیشه تهاجمات، توسعه طلبی ها و سلطه گری ها را مقدس وانموده کرده است. اندیشه قوم برگزیده از نظر مذهبی غیر قابل تحمل است؛ چه هر جا که برگزیدگان باشند، «طرد شدگان» هم هستند.
امروزه مساله فلسطین و جنایات اسرائیل بر ضد مردم بی دفاع آن، وارد حساس ترین مرحله خود شده است. در حقیقت این مساله منطقه ای نیست؛ بلکه در رأس موضوعات جهانی قرار گرفته است.
گرچه افکار عمومی جهان و بیشتر دولت ها این جنایات را محکوم کرده اند، ولی ایالات متحده آمریکا به دولت اشغالگر اسرائیل و شخص «بنیامین نتانیاهو» کمک فراوانی می کند؛ به شکلی که در این مورد، همه مصوبات شورای امنیت بر ضد این کشور را «وتو» کرده است.
از نکات جالب توجه این که کشورهای اسلامی که پیوند عقیدتی و دینی با مردم مظلوم فلسطین دارند و دارای منابع اقتصادی بی شمار و جمعیت جوان و داشتن حدود ۵۵ رای در مجمع عمومی سازمان ملل هستند، پس از گذشت ۷۰ سال، هنوز هیچ اقدام هماهنگ و کارسازی در این زمینه انجام نداده و همیشه بر دامنه ظلم صهیونیست ها افزوده اند.
در این میان، امام خمینی (ره) از معدود اندیشمندان و رهبرانی است که از آغاز ایجاد دولت مجعول و نامشروع اسرائیل، با شیواترین بیان و بدون هیچ نوع ملاحظه و ترسی، خطر صهیونیست ها و اهداف آتی آنان را گوشزد کرده و اتحاد و همدلی کشورهای اسلامی و به کاری گیری امکانات را در مقابل اسرائیل خواهان و سکوت آنان دراین خصوص را با شدیدترین بیان محکوم کرده است.
صهیونیست ها جهت همراه سازی همه یهودیان با اهداف و سیاست های خویش، در پروتکل ها و مکالمات خود عموماً از واژه یهود بهره می گیرند و سنگ ملت یهود را بر سینه می زنند و چنین القا می کنند که منافع ملت یهود را دنبال می کنند؛ در صورتیکه جنبش صهیونیزم، جنبشی سیاسی و فرزند استعمار انگلیس و آمریکا است؛ هر چند مبانی فکری نژادپرستانه خودرا از کتاب های تحریف شده یهود گرفته انداگرچه «صهیونیسم» بغیر از «یهود» است، ولی در موارد گوناگونی این دو با یکدیگر در آمیخته اند و جدایی آنها مشکل است. صهیونیسم سیاسی عمری حدود ۷۰ سال دارد و همزمان با آغاز پیدایش اسرائیل است؛ با این وجود، عملکرد صهیونیسم سیاسی در بسیاری موارد، شبیه یهود و یهودیان در طول دو هزار سال قبل است؛ بدین سبب ممکنست برخی عملکردها خاص «صهیونیسم» باشد؛ ولی در بیشتر موارد، این عملکرد میان «صهیونیسم» و «یهود» مشترک است.
صهیونیست ها جهت همراه سازی همه یهودیان با اهداف و سیاست های خویش، در پروتکل ها و مکالمات خود عموماً از واژه یهود بهره می گیرند و سنگ ملت یهود را بر سینه می زنند و چنین القا می کنند که منافع ملت یهود را دنبال می کنند؛ در صورتیکه جنبش صهیونیزم، جنبشی سیاسی و فرزند استعمار انگلیس و آمریکا است؛ هر چند مبانی فکری نژادپرستانه خودرا از کتاب های تحریف شده یهود گرفته اند. بطور مثال «نژادپرستی» و «ملت برگزیده بودن»، در نهاد هر دو مشترک است؛ همان گونه که یهود در طول تاریخ ۲۵۰۰ ساله گذشته، ملتی نژاد پرست و خود برتربین بوده اند، حکومت صهیونیسم هم از آغاز پیدایش خویش، در سرزمین های اشغالی، همین ایده و عقیده را داشته و دارد.
خانم «گلدمایر» و «بگین» می گویند: این زمین به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم. «موشه دایان» هم می گوید: اگر بر تورات مسلطیم، اگر خودرا قوم تورات می دانیم، بایستی بر سرزمین توراتی هم مسلط شویم. سرزمین های قضات و ریش سفیدان، بیت المقدس، حبرون، اریحا و باز هم جاهای دیگر.
آنان پیوسته یک ادعای ارضی و یک «حق الاهی» مالکیت بر فلسطین را ادعا می کنند. آنان می گویند همه چیز بر ما مجاز می شود. وقتی «قوم برگزیده» خداوند و عامل مطلق باشیم، بر این اساس شکنجه و بدرفتاری، تروریسم، تهدید ارعاب و دستگیری ها، نقل و انتقال الزامی و تبعید دسته جمعی، انهدام اموال و مصادره آنها و قتل های دسته جمعی را برای خود محفوظ می دارند. بارزترین نمونه، همانا کشتار «دیریاسین» است. در نهم آوریل ۱۹۴۸ م یلادی با روش خاص نازی ها در «اورا دور»، ۲۵۴ نفر سکنه این دهکده (مردها، زن ها، خردسالان و سالمندان) به دست گروه مسلح «ایرگون» به ریاست «مناخم بگین» کشته شدند.
نژاد پرستی از مهم ترین تعالیم یهود شمرده می شود؛ به شکلی که «یهود» و «نژاد پرستی» در طول تاریخ هیچگاه از یکدیگر جدا نبوده است؛ بلکه پیوند عمیقی با یکدیگر داشته اند. حالا به تعدادی از نمودهای نژاد پرستی یهود اشاره می کنیم:
یهود، فرزندان و دوستان خاص خداوند! قرآن کریم درباره ی این خصوصیت یهود می فرماید: «قل یا ایها الذین هادوا این زعتم انکم اولیا لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین» بگو: ای یهودیان! اگر گمان می کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می گوئید، (تا به لقای محبوبتان برسید) خداوند متعال این ادعای دورغین آنرا رد می کند و می گوید؛ همین که شما این قدر از مرگ وحشت دارید، دلیل بر آنست که در این ادعا خود صادق نیستند.
«مهم تر این که آئین خویش را تنها آئین حق دانسته و دیگران را پیروان خدایان دروغین و محکوم به نابودی و فنا می دانسته اند و حتی حاضر به انعقاد پیمان با مخالفان خود نبوده اند. از این جهت، کم ترین لطف و ترحمی نسبت به آنان سفارش نشده و در مواقع جنگ، کم ترین حقوقی برای آنان قائل نبوده اند.»
قرآن کریم در آیه ای دیگر، از زبان یهود و نصارا چنین می گوید: «یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم. بگو: پس چرا شما را در مقابل گناهانتان مجازات می کند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده؛ هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، می بخشد و هر که را بخواهد و (مستحق بداند)، مجازات می کند.»
در روایات اسلامی هم در حدیثی از «ابن عباس» می خوانیم: «پیغمبر (صلی الله ضد و آله و سلم) تعدادی از یهود را به دین اسلام دعوت نمودند و آنها را از مجازات خدا بیم دادند. گفتند: چگونه ما را از کیفر خدا می ترسانی، در صورتیکه فرزندان خدا و دوستان او هستیم؟»
همچنین در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه ۱۸ سوره مائده، حدیثی شبیه حدیث مزبور نقل شده است که تعدادی از یهود در مقابل تهدید پیامبر (صلی الله و ضد و آله) به مجازات الاهی گفتند: «ما را تهدید مکن؛ ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. اگر خشم بر ما کند، هماند خشمی است که انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنی به زودی این خشم فرو می نشیند!»
درنهایت مسیحیان و مسلمانان در فلسطین اشغالی از شرایط مشابهی رنج می برند و هر دو در کنار هم از اشغال این سرزمین توسط صهیونیست ها در عذاب هستند. نسل ها است که مسیحیان و مسلمانان در فلسطین در کنار یکدیگر هم زندگی مسالمت آمیز داشته اند، مسیحیان فلسطینی هم در کنار مسلمانان تلاش کرده اند به اشغال این سرزمین از جانب صهیونیست ها پایان دهند.
اما متأسفانه از حمایت های بین المللی جامعه کلیسایی برخوردار نبوده اند و این برای کلیسا و ارزش های مسیحیت غیر قابل قبول است. اخیراً شاهد بودیم که پاپ هم اظهاراتی در این خصوص داشت که می توانست مشوق خوبی برای ورود کلیسا به مساله فلسطین باشد. اما کلیساهای غرب حمایتی از آن نکرده اند دلیلش این است که بخش مهمی از کلیساهای غرب تحت تاثیر صهیونیست های مسیحی هستند. این شرایط تا حدودی میراث هولوکاست و جرایم دنیای غرب ضد یهودیان در گذشته و همین طور انحراف از ارزش های دین مسیح بوده است که حالا حمایت کلیسا از فلسطینیان را دشوار کرده است.
از همه مهم تر اگر هم آزار و اذیتی از جانب اروپایی ها ضد یهودیان اعمال شده چه ارتباطی به مسلمانان فلسطین دارد، که حالا مجبور به پرداخت هزینه این اقدامات شده اند.

0.0 / 5
28
1403/10/18
10:15:58
تگهای خبر: حقوق , زندگی , فرهنگ , قرآن
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۵
جاویدانی