میرشكاك مطرح كرد؛
قومی که اسطوره ندارد تاریخ هم ندارد
به گزارش جاویدانی، یوسفعلی میرشکاک، شاعر و پژوهشگر ادبی در مراسم روز تقدیر زبان فارسی اظهار داشت: هرقومی که اسطوره نداشته باشد تاریخ هم ندارد.
به گزارش جاویدانی به نقل از مهر، ویژه برنامه دفتر تقدیر زبان فارسی حوزه هنری، به مناسبت روز تقدیر زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، عصر با سخنرانی یوسفعلی میرشکاک، شاعر و پژوهشگر ادبی، ارائه جستاری با عنوان «سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه» برمبنای نظریات «میرچا الیاده» توسط میثم یوسفی سُرخَنی، نقل داستان ببر بیان شاهنامه توسط حسین ظاهری و سنتور نوازی احمدجعفری با مایه های حماسی در تماشاخانه مهر حوزه هنری اجرا شد.
در ابتدای این ویژه برنامه، که در ادامه سلسله درس گفتارهای شاهنامه برگزار گردید، حسین ظاهری، نقال و پرده خوان، به نقل داستان «ببر بیان» از شاهنامه فردوسی پرداخت و سپس میثم یوسفی سُرخَنی، شاعر و پژوهشگر شاهنامه، به ارائه جستاری با عنوان «سیاوش و اسطوره بازگشت جاودانه» پرداخت و اظهار داشت: میرچا الیاده، اسطوره شناس برحسته، در کتاب «اسطوره و بازگشت جاودانه»، اسطوره را بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان پیشامدرن می داند. اگر کمی بلندتر بیندیشیم خواهیم دید که نه فقط انسان پیشامدرن بلکه انسان مدرن و فرامدرن نیز برای تفسیر خود و جهان اطراف خود به اسطوره نیازمند است. یوسفی در این زمینه افزود: میرچا الیاده، از اسطوره یا خدایان میرنده نام برده و برای آنان خاصیت هایی برشمرده است که به کمک ادبیات تطبیقی می توان خاصیت های این خدایان را با اسطوره سیاوش مطابقت داد. یوسفی این خاصیت ها را چنین برشمرد: ۱. اصل و منشا آنها معلوم نیست. ۲. در جوانی بدون ارتکاب گناه کشته می شوند. ۳. مرگ آنان منشا تغییر و تحولات می شود. ۴. بعد از مرگ شان برای انسان ها آیین های رازآموزی شکل می گیرد.
این پژوهشگر شاهنامه در ادامه اضافه کرد: باتوجه به خاصیت های اسطوره سیاوش مانند نحوه تولد، کشته شدن مظلومانه اش در جوانی، به وجود آمدن تحولات و تغییرات و آیین های بعد از مرگ او، می توان نتیجه گرفت که سیاوش یکی از همین ایزدان است.
یوسفی در ادامه با اشاره به نظریه «بازگشت جاودانه» الیاده افزود: میرچا الیاده معتقد می باشد که زندگی این خدایان به صورتی پس از مرگ شان ادامه خواهد داشت. کمااینکه در اسطوره سیاوش نیز می بینیم که این نوع زندگی سیاوش به دو شکل وراثتی-جریانی و نمادین ادامه پیدا می کند. یوسفی در این زمینه افزود: زنده بودن وراثتی - جریانی سیاوش را می توان در قیام کیخسرو، که جانشین پدرخویش است، و آیین های تا همیشه جاویدان سوگ سیاوش دید. این پژوهشگر افزود: در صورت نمادین آن نیز، از خون سیاوش که بر زمین ریخته می شود، گیاهی به نام پر سیاوشان می روید که به ارتباط سیاوش با اسطوره های باززایی نیز اشاره ای دارد. الیاده معتقد می باشد که این بازگشت جاودانه برای معتقدان به آیین سیاوش نیز رخ می دهد و شرکت کنندگان با هر بار شرکت در مراسم سوگ او، تولدی دیگر یافته و هر کدام سیاوش دیگری می شوند.
این شاعر و پژوهشگر در ادامه به تطبیق اسطوره سیاوش با امام حسین (علیه السلام) پرداخت و اظهار داشت: در تطبیق اسطوره های قومی دینی، اگر اسطوره سیاوش را با امام حسین (علیه السلام) تطبیق دهیم، موضوعی غریب نیست. در این اسطوره دینی نیز می بینیم که شهادت ایشان منشا تحولات و جریانات بسیاری چون: قیام توابین، قیام مختار ثقفی، تغییر و تحولات اساسی در جامعه پس از سخنرانی امام سجاد و حضرت زینب کبری (علیهم السلام) در شام شده است و جریان حضرت سیدالشهدا نیز، از آیین عزاداری و سوگواری گرفته تا تربیت در مکتب او تا همیشه جاویدان ادامه خواهد داشت. یوسفی اضافه کرد: جریان سیدالشهداست که شهدا و مدافعان حرم را آفریده و می آفریند. زنده بودن این جریان هم تا جایی است که اسطوره این روزهای ما حاج قاسم سلیمانی می گوید: «ما ملت امام حسینیم»!
در ادامه این ویژه برنامه، احمدجعفری نوازنده سنتور، به نواختن قطعاتی در ردیف دستگاه های موسیقی با مایه های حماسی و متناسب با فضای شاهنامه فردوسی پرداخت.
یوسفعلی میرشکاک، شاعر و پژوهشگر ادبی، با اشاره با آنکه هرقومی که اسطوره نداشته باشد تاریخ هم ندارد اظهار داشت: فردوسی همتافتی از اسطوره و تاریخ ساخته است که از آدم اساطیر ایرانی تا یزدگرد سوم ادامه دارد. در این همتافت، تمام خاصیت های منش و بینش قوم ایرانی را نشان میدهد. میرشکاک یکی از این خاصیت ها را خاطره قومی سوگ و سوگواری عنوان نمود و اظهار داشت: روشنفکرنمایان می گویند اسلام برای ما سوگ و عزاداری آورده، حال آنکه در عربستان هیچ کس برای خلفای کشته شده عزاداری نکرده است و نمی کند، اما می بینیم در شاهنامه عزای سیامک یک سال به طول می انجامد.
عزای ایرج بیش از سی سال است تا هنگامی که منوچهر انتقام او را بگیرد…اصلا همین انتقام شهدا را گرفتن و منتقم خون ابا عبدالله الحسین (ع) بودن، به سرشت اساطیری ما برمی گردد. این شاهنامه شناس افزود: فردوسی با در نطرگرفتن هویت مذهبی و دینی خود، چنان به سراغ اساطیر می رود که هویت قومی و دینی همتافت می شوند و هریک دیگری را اثبات می کند.
یوسفعلی میرشکاک، در بخش دیگری از این ویژه برنامه روز تقدیر زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بر لزوم آشنایی نوجوان و جوان ما با شاهنامه برای دریافتن این معنا که چه سرشتی دارد اشاره نمود و اظهار داشت: این آشنایی چه در خانواده و چه در مدارس و دبیرستان ها و دانشگاه ها و چه توسط رسانه های فراگیر باید فراهم گردد و مورد تاکید و تعلیم باشد.
میرشکاک در این زمینه افزود: باوجود گذشت دو قرن از ورودمان به مدرنیته، سرشت مان دگرگون نشده است و نباید فکر نماییم با دگرگونی سر و وضع یا ظواهر، باطناً هم غربی خواهیم شد. پاسداری و مراقبت از سرشت است که موجب حفظ منش و بینش ما خواهد شد.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب