کلمه ها هم باید همدوش گلوله ها بجنگند
جاویدانی: نویسنده کتاب روایت ناتمام می گوید از لحظه شلیک نخستین گلوله، کلمه ها هم باید همدوش گلوله ها بجنگند. چونکه کلمه ها این رسالت را برعهده دارند که جنگ و دفاع را روایت کنند.
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: در حاکمیت ملی، دولت به نمایندگی از تمام افراد مردم، موظف به ایفای تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان است. به همین دلیل، ضمن آنکه موظف است سیاست کلی خودرا بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد، در اعمال سیاست خارجی، «دفاع از تمامی مسلمانان را» باید وجهه همت خود سازد و در راستای بهبود عملکرد خود شرایط را برای تمامی هنرمندان در تمامی در حوزه های فرهنگی و هنری فراهم آورد تا روایتگر اتفاقات منطقه خاصه دو اتفاق اخیر حمله اسرائیل به نوار غزه و لبنان باشند.
علاوه بر دولت نیز نویسندگان و هنرمندان عرصه های فرهنگی باید در راستای دیده شدن جبهه مقاومت و مبارزه غیور مردانه مردان در فلسطین و لبنان و به تصویر کشیدن مقاومت تحسین برانگیز زنان و خردسالان در پشت صحنه مقاومت آثار در خور توجهی خلق کنند که با اثر هنری خود روایتگر فجایع جنایتکارانه رژیم غاصبگر صهیونیسم در نوار غزه و سرزمین لبنان باشند و ظلم ظالم و آه مظلوم را به گوش جهانیان برسانند. به همین بهانه با رضا رسولی نویسنده کتاب های «روایت ناتمام؛ زندگی نامه شهید منصور ستاری» و «یادگاران: کتاب صیاد شیرازی» به گفتگو نشستیم تا نظر او را در این زمینه جویا شویم.
مشروح این گفتگو در ادامه می آید؛
* آقای رسولی، نقش روایت و روایت گری در جبهه جنگ چیست؟
جنگ ها به دو دسته کلی تقسیم می شوند؛ جنگ های آفاقی و انفسی؛ جنگ آفاقی میان سرزمین ها و ملت ها و حکومت ها رخ می دهد. ریشه این جنگ ها در نفس هاست، یعنی نفس آدمی است که به دلیلهای مختلفی به خشم آمده و جنگ بوجود آورد. و این جنگ گاه ریشه در طمع دارد و خواهان کشورگشایی است و گاه برمبنای هوسرانی است.
معتقدم از لحظه شلیک نخستین گلوله، کلمه ها هم باید همدوش گلوله ها بجنگند. چون کلمه ها این رسالت را برعهده دارند که جنگ و دفاع را روایت کنند. این که گفتم دفاع بدین سبب است که در آموزه های دینی ما موضوع دفاع اولویت دارد و اصالت با دفاع است و مسلمان ها جنگ طلب نیستند و ایرانیها همین طور هستند.
واقعیت این است که روایت ها، همزاد جنگ ها هستند؛ به این معنا که از نخستین جنگ که در جهان رخ داد، نخستین داستانها از شکست و پیروزی ها شکل گرفت. به طور معمول جناح غالب به سود خودش روایت را پیش می برد. جنگ از دید من و آنهایی که در عرصه تاریخ فعالیت دارند، بالاتر از نزاع قبیلگی است. جنگ یعنی نزاع جمعی. حتی از نظر من یعنی نزاع بین ملت ها و سرزمین ها. در دوران معاصر، ما با جنگ فرهنگی هم مواجه هستیم. در جایی می خواندم در طول تاریخ بالاتر از ۴۰۰۰ جنگ رخ داده است. مثل حمله مغول ها به ایران، جنگ های جهانی اول و دوم و… اما همه جنگ ها در تاریخ ثبت نشده اند.
وقتی به اتفاق های چند دهه اخیر نگاه می نماییم، می بینیم در منطقه خاورمیانه جنگ هایی درحال وقوع هستند و فتنه گرانی با عنوان صهیونیست اسرائیلی یا اسرائیلی های صهیونیست با کشورهای همسایه ایران و فلسطین وارد جنگ شده اند. و یا بطور غیرمستقیم با انواع تحریم ها و تشویق ها و پشتیبانی از طرف کشورهای جنگ طلب موجب می شوند در کشوری جنگ شروع شود یا توسعه پیدا کند. در این فضای جنگی هم مردمی که اعتقاد دینی یا باور ملی دارند و نمی خواهند زیر بار ظلم و زور بروند، مقابل تحریم ها و هجوم های مقاومت می کنند. البته بر طبق این جمله معروف که می گوید: «جنگ ها هیچگاه عادلانه نبودند.» مقاومت ها، مقاومت نابرابر است. این نابرابری را در مقاومت ایران و لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل شاهد می باشیم. می توان گفت جنگ بر این سرزمین ها تحمیل شده است. بطورمثال در جنگ هشت ساله دفاع مقدس، ایران فقط با کشور عراق درحال جنگ نبود. بلکه کشورهای دیگر هم با تجهیزات نظامی، حمایت اطلاعاتی، پول نقد، نیروی نظامی و … عراق را حمایت کرده و بطور غیرمستقیم و تحمیلی به ایران حمله کردند. الان هم که اسرائیل مسلمان ها را در لبنان و فلسطین قتل عام می کند، آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی و حتی کشورهای مسلمان عربی حامی و پشتوانه او هستند.
در دو دهه اخیر چند جنگ مهم در منطقه رخ داده؛ یکی جنگ سی و سه روزه در لبنان که اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و در نهایت شکست خورد. ما هنوز نتوانستیم در طراز این مقاومت جانانه و سلحشورانه حزب الله یک رمان خوب و اثرگذار خلق یا فیلم خوب و حتی یک قصیده بلند خلق نماییم. البته ما در سال ۱۳۸۶ در پشتیبانی از سلحشوری حزب الله لبنان به عنوان پیوست فرهنگی- هنری و اجتماعی از جانب انجمن قلم ایران با حمایت دستگاه های فرهنگی جشنواره بین المللی «سلام بر نصرالله» را برگزار کردیم که ۲۳ کشور جهان در آن شرکت داشتند و برگزیدگان را به کشور لبنان بردیم. اما فعالیت ما نباید به یک جشنواره و یا نشست ختم شود بلکه برای نشان دادن این رشادت ها و سلحشوری های جانانه باید یک پیوست رسانه ای و فرهنگی و هنری داشته باشیم.
ناگفته نماند چند سال پس از جنگ سی و سه روزه لبنان، فتنه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در سوریه شکل گرفت و درصدد بودند با حمایت های اسرائیل و آمریکا سوریه را تصرف کنند که با تلاش مردم و دولت سوریه و مستشاران نظامی ایران و گروههای جهادی عراق جلوی داعش ایستاده و آنرا شکست دادند. در این جنگ، عرصه فرهنگی یک کار خیلی مهم کرد که زندگینامه شهدای جنگ با داعش را با عنوان مدافعان حرم را ثبت و ضبط کرد. اما واقعیت این است که نوشتن زندگی نامه شهدا ساده ترین شکل تولید فرهنگی و ادبی است. یعنی انتظار میرفت یک رمان خوب هم دراین خصوص خلق شود. چند فیلم سینمایی البته ساخته شد؛ همچون فیلم سینمایی «به وقت شام» که فیلم جریان سازی نبود. من نویسنده و فعالان عرصه هنر و ادبیات مدیون مدافعان حرم هستیم و باید تولید یک اثر خوب دین خودمان را به این دلاور مردان ادا نماییم.
وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی یک سرباز مسلح کنار یکی از این دیوار نوشته ها گذاشت و پی عکاسی رفت تا این نوشته را ثبت کند تا در تاریخ ماندگار شود که آنهائیکه مدعی ماندن بودند، چگونه با خفت و خواری از خرمشهر رانده شدند. این کار یک ثبت هنری است چونکه یک قاب تصویر برابر با صدها نوشته است در یک سال اخیر هم ماجرای ۷ اکتبر و جنگ فلسطین رخ داد که این جنگ به لبنان کشیده و متأسفانه اسرائیل دارد لبنان را با خاک یکسان می کند و بزرگان مقاومت مثل سید حسن نصرالله و سید صفی الدین و فرماندهان حزب الله را به شهادت رسانده است. اگر کارهای خوبی دراین خصوص انجام شده و تولیداتی ارائه کرده اند، به تعداد کافی و راضی کننده نبوده اند.
* به نظرتان ریشه کم کاری ها در حوزه های مختلف در کجاست؟
به لحاظ امکان هماهنگی و مالی و حتی مهم تر از تمامی از نظر امنیتی این امکان برای هنرمند «نویسنده، شاعر، فیلم ساز و....» وجود ندارد که به شخصه و بطور مستقیم به محل وقوع جنگ رفته و از نزدیک شاهد اتفاقات و حوادث باشد تا بتواند اثری خوب و مستند و تأثیرگذار خلق کند. پس در این مواقع همچنان که دستگاه های امدادی تجهیزات و امدادگر می فرستند، دستگاه های فرهنگی هم روایت گر، نویسنده، شاعر، عکاس و … به فلسطین و لبنان بفرستند تا بر طبق مشاهده میدان آثار مستند و ماندگار خلق کنند تا حماسه ها ماندگار شوند و ظلم و جنایت اسرائیل و مظلومیت مردم بی دفاع ثبت گردد و جبهه فرهنگی مقاومت تقویت شود و برانگیختگی نخبگان رخ دهد. چه بسا برخی از نخبگان ما آگاهی دقیقی از اتفاقات اخیر لبنان و فلسطین نداشته باشند.
در گزارش های تاریخی خواندم که در جریان جنگ هشت ساله دفاع مقدس، وقتی عراقی ها خرمشهر را گرفتند روی دیوارهای شهر نوشته بودند «لقد جئنا لنبقی: آمده ایم که بمانیم.» وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی یک سرباز مسلح کنار یکی از این دیوار نوشته ها گذاشت و پی عکاسی رفت تا این نوشته را ثبت کند تا در تاریخ ماندگار شود که آنهائیکه مدعی ماندن بودند، چگونه با خفت و خواری از خرمشهر رانده شدند. این کار یک ثبت هنری است چونکه یک قاب تصویر برابر با صدها نوشته است.
پس کم کاری متوجه مجموعه های فرهنگی شامل دستگاه های فرهنگی دولتی، دستگاه های فرهنگی حاکمیتی که شامل سازمان های هنری، رسانه ای بخش نظامی می شود و دستگاه های فرهنگی نهادهای عمومی و غیر دولتی مثل شهرداری و مؤسسه های عمومی است که باید جبران شود.
* مطالبه باید از سمت چه کسی یا کسانی باشد؟
از سمت رسانه و اصناف هنری مثل انجمن قلم ایران، خانه عکاسان ایران، خانه شعر، انجمن ادبیات کودک و نوجوان و …. این ها باید از دستگاه های دولتی و فرهنگی مطالبه کنند تا زمینه حضورشان در کشورهای مورد تجاوز فراهم گردد تا خود روایت گر جنایات جنگ باشند؛ و نیز روایت گر دفاع جانانه و مظلومانه بچه های جبهه مقاومت.
* نقش فضای مجازی را در این روایت گری چگونه می بیند؟
باید یک نکته را درنظر داشته باشیم و آن این که وجود اینترنت و رسانه های اجتماعی یک اعتماد به نفس کاذب در نویسنده ها و هنرمندان به وجود آورده است؛ طوری که من نویسنده می گویم خب حالا که می خواهم یک اثر در مورد جنگ لبنان یا فلسطین بنویسم می آیم در یک موتور جستجو، می گردم و دو مصاحبه و عکس پیدا و فکر می کنم با پیدا کردن این اطلاعات غنی شده ام. در صورتیکه همه ماجرا این نیست. بخش مهم ماجرا این است که من نویسنده و هنرمند از نزدیک رویداد و وقایع را بطور عینی مشاهده کنم. چونکه بین آن چه در فضای مجازی ثبت شده و آن چه من می توانم ببینم و خلق می کنم تفاوت بسیاری است.
دومین نکته این که وقتی روح و احساس من هنرمند در میدان قرار می گیرد و خود شاهد آن حوادث دلخراش می شنوم، طبیعتاً اثری که خلق می کنم تأثیرگذار و فاخر خلق خواهم کرد.
* به عنوان سوال آخر؛ به نظرتان داستانهای زنانه چه جایگاهی در جنگ و روایت آن دارند؟
در انواع روایت هایی که در تمام این سال ها نگاشته شده است خاصه جنگ های دو دهه اخیر «جنگ سی و سه روزه، فتنه داعش در سوریه و عراق و حملات اخیر اسرائیل به فلسطین و لبنان» جای یک چیزی خیلی خالی است و آن روایت زنانه از جنگ است. روایت بانوانی که در معرض ویرانی، بیماری و گرسنگی و … هستند و این شرایط برای یک زن بمراتب مشکل تر از مرد است. یک بخش این سختی به خاطر آن روح و احساس لطیف زنانه و مادرانه او در برخورد با مشکلات و خشونت جنگ است که بیش از مردها لطمه می بیند. و بخش دیگر او به خاطر آوارگی تحمیلی است که وقتی رخ می دهد حریم و حرمت زن و بهداشت فردی او بالاتر از مرد در معرض خطر است. و در آخر امیدوار هستیم که صاحبان قلم و هنرمندها، خصوصاَ زنان نویسنده و هنرمند بتوانند برای پر کردن خلا روایت زنانه جبهه مقاومت اسلامی، فکری کنند.
الهام قاسمی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب