لزوم واكاوی خاستگاه فكری نژادپرستی در غرب
به گزارش جاویدانی «بی شك تحلیل های متفاوت و گوناگونی می توان نسبت به سیاست های نژادپرستانهی دولت آمریكا بیان كرد، لیكن لزوم واكاوی خاستگاه فكری نژادپرستی در غرب می تواند بیشتر از پیش در باز شدن گره كور نژادپرستی مدرن آمریكا موثر واقع شود.»
به گزارش جاویدانی به نقل از ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری ـ رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، استاد خارج فقه و اصول حوزه و رئیس پژوهشکده بین المللی عروه الوثقی ـ در یادداشتی درباره نژادپرستی آورده است:
«مرگ جورج فلوید مرد سیاه پوست به دست پلیس آمریکا اعتراضات سراسری مردم این کشور بخصوص سیاهپوستان را ضد سیاست های نژادپرستانهی دولت آمریکا رقم زده است و افکار عمومی جهان را هم به شدت جریحه دار کرده است. بی گمان تحلیل های متفاوت و گوناگونی می توان نسبت به سیاست های نژادپرستانهی دولت آمریکا بیان کرد، لیکن لزوم واکاوی خاستگاه فکری نژادپرستی در غرب می تواند بیشتر از پیش در باز شدن گره کور نژادپرستی مدرن آمریکا موثر واقع شود.
گفتنی است برای بازشناسی غرب نوین باید به عصر رنسانس بازگشت، کلیسا در قرون وسطی در سایهی حمایت های بی دریغ پادشاهان و بهره گیری فراگیر از شریعت در جهت کسب قدرت و ثروت به شکلی بر کل اروپا سیطرهی پیدا کرد، در این میان سلطهی کلیسا در قرون وسطی با اشتباهات نابخشودنی پاپ ها توأم شد که روی آوردن به مقام و ثروت، فساد اخلاقی شدید روحانیون مسیحی و خودبرتربینی و تحقیر مردم همچون مهمترین عواملی است که دین گریزی و دین زدگی مسیحیان را رقم زد.
در این میان عرضه تفکر جهان گشایی در آئین مسیحیت، جنگ های صلیبی را پدید آورد که مهمترین و اثرگزارترین آن، تصرف ۸۳ سالهی بیت المقدس به دست مسیحیان بود؛ چون که کلیسا برای مسیحی سازی جهان در گام نخست به زعم خود به دنبال مسیحی سازی بیت المقدس بعنوان محل تولد و زندگی حضرت عیسی(علیه السلام) بود.
از دیگر طرح های کلیسا برای مسیحی سازی جهان باید به طرح جهانگردی و بازشناسی جهان و کشف سرزمین های جدید و تصرف و استعمار آن ممالک اشاره نمود، در این بین کریستف کلمب از جانب کلیسا به این امر گماشته شد که کشف قارهی آمریکا ارمغانی جز نسل کشی بومیان آن منطقه بخصوص امحاء سرخپوستان آمریکایی به همراه نداشت.
سفیران ناخلف کلیسا در مواجهه با انسان های بومی آمریکا که بعضاً برهنه و نیمه برهنه بودند آنان را از آن جهت که مسیحی نبودند حیوان محسوب نمودند.
کلمب در خاطراتش در توصیف بومیان آمریکا می گوید:
«نوکران خوبی هستند... تنها پنج نفر کافی بود که آنها را مطیع خود نماییم تا هرچه می خواستیم انجام دهند.»
تأمل در این جملات به خوبی از فرومایگی و خوی استثمارگری کلمب و همراهانش حکایت دارد.
به گواه تاریخ، مسیحیت با بیرحمی های مختلف و نسل کشی های گسترده که در چارچوب جهان گشایی از خود به جای گذاشت، در نهایت به انسان شناسی مسیحی ملتزم شد که اروپایی و مسیحی بودن شرط اصلی انسانیت انسان به شمار می رفت و هر کس غیر از این بود انسانیتش خدشه دار می شد؛ بنابراین وقتی به سیاه پوستان رسیدند بر حیوانیت آنان حکم دادند در نتیجه گسترده ترین برده داری را در جهان رقم زدند؛ چون که رابطه با سیاهان برای آنان رابطه با حیوانات بود.
البته برخی متفکران قرون ۱۷ و ۱۸ همچون ژان ژاک روسو و جان لاک، سیاهان را هم در زمرهی انسان ها تعریف کردند، اما به تعبیر روسو «وحشی نجیب!».
در نتیجه بحران معرفتی عظیم در انسان شناسی مسیحیت اتفاق افتاد؛ چون که رنگ پوست و نژاد پرستی اصلی بدیهی انسان شناسی مسیحیت را در بر می گرفت؛ بنابراین حتی تصاویری که از حضرت عیسی(ع) در کلیساها ترسیم شد آن حضرت را بر خلاف شواهد متقن تاریخی، سفید پوست، بلند قد، چشم آبی و با موهایی طلایی به تصویر کشید! که این رویکرد از نژاد پرستی مدرن غرب حکایت دارد.
بیان این مطالب به خوبی نشان داده است که بحران نژادپرستی در غرب منبعث از ریشه های تلخ تاریخی در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی است که تا کنون به روش های مختلف استمرار داشته است، بنابراین اعتراضات اخیر مردم آمریکا و دیگر کشورهای جهان بخصوص کشورهای غربی ضد سیاست های نژاد پرستانهی غرب ضد سیاه پوستان به خوبی مبین بیداری انسانی جوامع غربی و ارتقای شعور عمومی مردم در مقابله با نژادپرستی است که پایین کشیده شدن ادوارد کلستون مجسمهی نماد نژادپرستی در لندن که در قرن ۱۷ میلادی یکی از تاجران برده در غرب آفریقا بوده، به نوبهی خود موید این مدعاست.»
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین مختاری
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب